وقتی مشغول کار در یکی از شرکت های مطرح و معتبر قطعه سازی ایران خودرو بودم، الزام ساپکو بر این قرار گرفت که حتما خط 206 باید رباتیک شود. در آن زمان در هر خط حدودا 6 نفر در دو طرف کانوایر قرار می گرفتند و عملیات مونتاژ روی کانوایر توسط کارگران انجام می شد. پس از اینکه خرید ربات ها صورت گرفت و عملیات نصب آن ها انجام شد، مهندسی صنایع چیدمان خط را مجددا انجام داد و این بار هم به شش نفر در خط نیاز بود با این تفاوت که از زمان درگیری کارگران کاسته شده بود. این دقیقا به این معنا بود که با رباتیک شدن خط، در نیروی کار صرفه جویی صورت می گرفت ... ولی نه در تعداد کارگران !!! یعنی اگر در حالت قبل کارگران 85% تایم کاری را مشغول بودند در حالت جدید 20% زمان آزاد تری داشتند. آیا بهبودی صورت گرفته بود؟
آقای تائیچی اوهنو در کتاب سیستم تولید تویوتا چنین می گوید :
« وقتی که ماشین های بزرگ چند منظوره می خریم فقط در انرژی کارگران صرفه جویی می کنیم. به تعبیر دیگر ما فقط به هدف صرفه جویی در نیروی کار دست یافته ایم. به هر حال بسیار مهم است که در اثر استفاده از چنین ماشین هایی بتوانیم از تعداد کارگران کم کنیم و آن ها را به واحدهایی ارسال کنیم که در آن جا به جذب نیروی بیشتر نیاز داریم. اگر در نیروی کار مثلا 0.9 صرفه جویی شود، عملا هیچ کاری انجام نشده است. در نهایت برای کاهش هزینه ها باید حداقل یک نفر از کارگران کم شود. خلاصه اینکه ما باید به دنبال صرفه جویی در کارگران باشیم نه صرفه جویی در نیروی کار.
در تویوتا ما به هدف تازه ای دست یافتیم و آن کاهش تعداد کارگران است. نخست برای صرفه جویی در کارگران ما خودگردان سازی را متحقق کردیم. اما وقتی مجبور شدیم میزان تولید خود را کاهش دهیم، با این مشکل مواجه شدیم که نمی توانستیم متناسب با کاهش میزان تولید، تعداد کارگران را کاهش دهیم. علت بروز این مشکل آن بود که خودگردان سازی بر اساس تخصیص تعداد ثابت کارگران انجام شده بود. در شرایط رشد پایین اقتصادی یا ضرورت کاهش میزان تولید به هر دلیل، ما باید 1) مفهوم تعداد ثابت کارگران را کنار می گذاشتیم 2) خط تولید را به نحو انعطاف پذیری مجددا طوری ساماندهی می کردیم که بتوان متناسب با کاهش میزان تولید، از تعداد کارگران کم تری استفاده کرد. ما به این هدف دست یافتیم و نام آن را کاهش تعداد کارگران نهادیم